علی کبابی یکی از رستوران داران مطرح شهر یزد است. اما زندگی این شخص دارای فراز و نشیب های زیادی بوده است. داستان زندگی این شخصیت دوست داشتنی میتواند, برای کسانی که در شروع راه برای راه اندازی و افتتاح رستوران هستند درس های زیادی داشته باشد. این داستان از زبان خود علی کبابی است که برای ما ارسال کرده است.
بابام تازه فوت کرده . تنها ارثیه ای که برامون جا گذاشته بود یه کبابی کوچیک و قدیمی بود. بابام کبابی داشت. یه کبابی که خیلی پرطرفدار بود. بابا خودش کباب به سیخ میگرفت. روی منقل میپخت. از همین کبابی خرج خونه رو میداد. اما بابا دیگه مثل قبل طاقت نداشت. نمیتونست تعداد زیادی سیخ آماده کنه. از بس کباب با سیخ گرفته بود مچ درد شده بود(یا اصطلاح علمی سندورم تونل کارپال). حالا من باید راه پدر ادامه میدادم. اما چه جوری! من که نه بلد بودن کباب پزم نه کباب سیخ بگیرم. فقط بلد بودم کباب بخورم. یکی از دوستان پیشنهاد داد , چند نفر حرفه ای رو استخدام کنم. اول خوشحال شدم. اما بعدش که فکر کردم دیدیم, اصلا مقرون به صرفه نیست. چند نفر باید استخدام کنم تا بتونم روزی ۵۰۰ سیخ کباب درست کنم. دوست ندارم کسی دیگه مثل بابام مچ درد بشه.
قرار شده بود یکی از دوستای دوره دبیرستانم ببینم. تو دبیرستان با هم صمیمی بودیم. تو این مدت فقط از طریق شبکه های اجتماعی با هم در در ارتباط بودیم. تو یه رستوران کوچیک قرار گذاشتیم. از دیدن هم خیلی ذوق کردیم. غذا سفارش دادیم. من که طبق معمول کباب. اون هم جوجه کباب. تا زمانی که غذامون آماده بشه شروع کردیم به صحبت. من داشتم به این رستوران کوچیک فکر میکردم چقدر شیک! چقدر باکلاس! خدایا یعنی میشه کبابی منم همین مدلی بشه. منم یه روز افتتاح رستوران خودم جشن بگیرم. دوستم متوجه نگاه من به محیط رستوران شد. تو کمنر از ۱۰ دقیقه غذای ما آماده شد. خیلی تعجب کردم. گفتم چقدر سریع مگه میشه مگه داریم. وقتی کباب و جوجه کباب گذاشتن روی میز به شوخی گفتم, خدا کنه آشپزش دستش شسته باشه. کباب گیرش موقع سیخ گرفتن کباب دستاش تمیز باشه.
گفتم: تو از کجا میدونی؟ مگه تو تو آشپزخونه رفتی که آنقدر مطمئنی؟
گفت: بله که میشه. این رستوران توسط گروه تولیدی پویا صنعت مجهز شده. منم مدیر تولید این شرکت هستم. کار این شرکت مشاوره در زمینه راه اندازی رستوران و آشپزخانه صنعتی و تولید تجهیزات آشپزخانه صنعتیه . در ضمن دستگاه های تمام اتوماتیکی داره، که باعث شده در آشپزخانه ها به خصوص برای پخت کباب و جوجه کباب کسی دیگه از دست استفاده نکنه. گفتم یعنی چی؟ عکس کاتالوگ محصولات شرکت توی گوشیش بود, همه رو بهم نشون داد. اصلا یادمون رفت غذا بخوریم. وای خدا! یه دستگاه کباب زن داشتن در چندین مدل بدون دخالت دست کباب میگرفت. از همه بهتر این بود که کار کردن با ان بسیار آسونه. یعنی منم میتونستم به راحتی با آن کار کنم. از دستگاه جوجه زن که دیگه هیچی نگم . خوشحال شدم گفتم منم یه دونه از این کباب زن ها میخرم و شروع به کار میکنم.
ازش پرسیدم قیمت چنده؟ وقتی جواب داد مخم سوت کشید. گفتم خیلی گرونه! من نمیتونم این هزینه رو پرداخت کنم. اون دوباره شروع کرد به توضیح دادن. و با یه حساب کتاب ساده ریاضی به من فهموند، که این هزینه خیلی زود شاید تو یک ماه بهم بر گرده. یعنی بعد از اون میشه سود. با یک کارگر ساده هم کارم راه میفته. قرار شد فردا برم شرکتشون. و دستگاه ها رو از نزدیک ببینم.
غذامون کاملا سرد شده بود. کباب سرد شده اصلا خوشمزه نیست.
فردا صبح رفتم به فروشگاه پویا صنعت. دوستم اونجا بود. اون شرکت تمام تجهیزات اتوماتیک خط تهیه و پخت کباب رو داشت. چی از این بهتر. دوستم, من به دفتر فروش شرکت راهنمایی کرد. سفارشم کرد. یکی از کارشناسان اومد و شروع به صحبت کردن کرد. وقتی شرایطم فهمید, چقدر با اطلاعات دقیق و چقدر دلسوزانه راهنماییم کرد. کار این شرکت مشاوره و راه اندازی رستوران, آشپزخانه صنعتی, کافی شاپ و فست فود هستش. از مشاوره هاشون خیلی راضی بودم. تو انتخاب دستگاه ها هم خیلی بهم کمک کردن. من اون روز خیلی سریع قرار داد خرید تجهیزات را امضا کردم. چون خیلی به این شرکت اعتماد پیدا کرده بودم. این شرکت فقط به فکر رضایت مشتری هاش بود. نه به فکر جیب خودش! از زمان امضا قرارداد تا زمان افتتاح رستوران مشتری هاشون همراهی میکردند.
شاید برای همین شعار خودشون ‘فروش, آغاز تعهد ماست’ انتخاب کرده بودند.
خیلی سریع دستگاه هایی که خریده بودم به دستم رسید. کارشناسان پویا صنعت از اول تا آخر راه اندازی مجدد رستوران و کبابی من را همراهی کردند. من ظرف کمتر از یک ماه مجددا کبابی پدرم را با امکانات جدید و مدرن راه اندازی کردم.
الان چندین سال از این ماجرا میگذره. و من از دوستم خیلی ممنونم که من را با این شرکت آشنا کرد. الان کبابی من تبدیل به یه رستوران شده. و من بالاخره موفق به افتتاح رستوران خودم شدم. و خداشکر روزی چند نفر از این رستوران تامین میشه. حالا آرزوی اون روز من تو رستوران برآورده شده. یه رستوران کوچک و شیک.
شما میتوانید آخرین اخبار و محصولات جدید شرکت را از طریق توییتر و اینستاگرام دنبال نمایید.
داستان تبدیل شدن یک کبابی کوچک به یک رستوران